simple sense

رفت؟؟؟؟ به سلامت من خدا نیستم بگویم اگر صد بار توبه شکستی باز آی. انکه میرود به حرمت انچه که با خود میبرد حق بازگشت ندارد ....لااقل مرد باشد و برنگردد ....خط خوردن بر من پایان من نیست اغاز بی لیاقتی اوست.....

ادم باس یه دوس پسر داشته باشه....وایسه رو به روش زل بزنه بهش .........اونم بگه چیه؟؟؟؟؟؟ بگی تاحالا از نزدیک خر ندیده بودم ........خخخخخخ

بالاخره یاد میگیرم که از یک دوستت دارم ساده برای دلمان خیالهای رنگارنگ نبافیم

که رابطه یعنی بازی و اگر بازیگری نکنیم میبازیم.....

که داستانهای عاشقانه از یک جایی به بعد رنگ و بوی منطق به خود میگیرند.......

یاد میگیریم که خودمان را دریغ کنیم تا همیشه عزیز بمانیم ......

یاد میگیریم که صورت مسئله ای پر ابهام باشیم نه یک جواب کوتاه و ساده........

که وقتی باد می اید کلاهمان را سفت بچسبیم نه بازوی بغل دستیمان را .........

روزی میفهمیم در انتهای همه ی گپ زدن های دوستانه باز هم تنهاییم......

یاد میگیریم که به اعتبار هیچ شانه ای اشک نریزیم و به اعتبار هیچ اشکی هم شانه نباشیم ......

چون ادمی از همان سمتی میوفتد که تکیه کرده است......

یاد میگیریم که محرم دل بودن با محرم تن بودن تفاوت دارد.........تفاوتی از زمین تا اسمان.....

دیگه سلامتی بسه

.

.

. این بار میگم تو روح اون دخترایی که باعث شدن پسرا دیگه نخوان عاشق بشن

.

.

تو روح اون پسرایی که باعث شدن دخترا نخوان به هیچکس اعتماد کنن

.

.

تو روح اون کثافتایی که عشقو به گند کشیدن

:z

هرگاه خبر مرگم را شنیدی ... در پی مزاری بگرد که بر سنگش نوشته باشد ساده بودم ....... باختم 

.

.

.

.

دل است دیگر .....یا شور میزند.......یا میسوز ......یا میشکند ............اخر هم مهر سنگ بودن میخورد روی پیشانی اش....

.

.

.

.

انقدر پیش این و ان از خوبی هایش گفتم که........ وقتی سراغش را میگیرند شرم دارم بگویم:.....تنهایم گذاشت.

شاید میان این همه نامردی باید شیطان را بستاییم ...........

جهنم را به جان خرید اما تظاهر به دوست داشتن ادم نکرد .......

ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ ﺧﻮﺑﯽ؟

ﻣﺮﺳﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﺩﯾﺪﻧﻢ ...

ﻋﺸﻘﻢ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﺯﻭﺩ ﺑﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎﯼ ﺩﯾﺪﻧﻢ ﺑﺎﺷﻪ ؟؟

رفت؟خجالت میکشم بگویم:گند زدی به تمام باورهایم.............غرورم نگذاشت بگویم:نرو .بمان کنارم .........دلم نمیگذار فراموشش کنم.........عقلم نمیگذار بگویم :برگرد..........خاطراتش نمیگذارد نفس بکشم..............قسمت نمیگذارد دستهایم به رویای داشتنش برسد و این وسط خدا با تمام بزرگی اش فقط نگاه میکند .....

شکسته ای پای پنجره سیگار میکشید....خسته بود انقدر که یادش رفت بعد از اخرین پک سیگار را به پایین پرت کند نه خودش را

ارام بگیر دلم تنگ نشو برایش .......مگر نشنیدی جمله ی اخرش را.....

چیزی بینمان نبوده ....

هر ادمی تو زندگیش یه بی معرفت داره

که اون بی معرفت دوست داشتنی ترین ادمای روزگاره

بی معرفت به یادتم.....

هنوزم دل خوشم به خدا نگه دارش اگر نمیخواست برگردد چه اصراری بود که خدا مرا نگه دارد؟؟؟؟؟؟

به سلامتی سیگار که بهم یاد داد نتیجه ی سوختن و ساختن با کسی .................... زیر پا له شدنه